torsdag 30. august 2012

لحظه‌ای که شادمانی حکومت سید علی‌ از آمدن محمد مرسی به تهران تبدیل به عزا شد !


 در حالی‌ که حکومت خامنه‌ای با صرف میلیارد‌ها تومان پول ملت ستمدیده ایران و ایجاد حکومت نظامی در تهران برای جلوگیری از اعتراضات احتمالی‌ مردمی، قصد داشت با برگزاری اجلاس کشور‌های عدم تعهد برای حکومت دیکتاتوری خود و رژیم جنایتکار بشار اسد مشروعیت سیاسی دست و پا کند، محمد مرسی با سخنان بی‌ پرده خود در محکومیت رژیم اسد، تمام نقشه‌های خامنه‌ای و همدستناش را نقش بر آب کرد. [۱] به دلیل منفور بودن حکومت خامنه‌ای، بسیاری از کشور‌های عضو جنبش عدم تعهد علاقه چندانی به شرکت در این اجلاس را نداشتند، و همه شاهد بودیم که رسانه‌‌های حکومتی خبر سفر محمد مرسی به تهران را با چه آب و تابی پوشش دادند. بی‌ خبر از آنکه شادمانی‌شان با سخنان کوبنده محمد مرسی در لحظه‌ای تبدیل به عزا خواهد شد. باید گفت درود بر شرافت محمد مرسی که حرف در گلو خفه شده میلیون‌ها ایرانی‌ و سوری را از قلب تهران به گوش جهانیان رساند.

søndag 26. august 2012

سید علی‌ و اُوادیا / دو روی یک سکه


  هر دو با سؤ استفاده از دین خواستار نابودی ملت‌های دیگر میشوند
[۱] [۲]

lørdag 25. august 2012

هموطنان عزیز، از امروز تا پایان اجلاس عدم تعهد در تهران یک صدا باشیم


 هموطنان عزیز، از هر طیف سیاسی مخالف حکومت، بیایم در چند روزی که تا برگزاری اجلاس عدم تعهد باقی‌ مانده است، همه انرژی و نیرویمان را صرف اطلاع‌رسانی و اقدامات اعتراضی علیه دیکتاتوری حاکم بنماییم. برگزاری اجلاس عدم تعهد در تهران فرصتی طلایی برای نشان دادن اعتراض به جنایات حکومت و حمایت از جنبش سبز ملت ایران ایجاد کرده است. قدر آن را بدانیم و به امّید آمدن مردم به خیابان ها، یا هر گونه اقدام اعتراضی دیگر که ممکن باشد تمام تلاش خود را انجام دهیم. بحث‌های بین گروهی را بگذاریم برای بعد. بیایم باهم اجلاسی  را که دیکتاتور با صرف میلیارد‌ها تومان پول ملت زجر کشیده و زلزله زده ایران تلاش می‌کند به نمایشی از اعتبار و ثبات خود تبدیل کند، به کابوس " ولی‌ فقیه " و گماشتگانش تبدیل کنیم. 
زنده باد ایران و ایرانی‌ آزاده.

fredag 24. august 2012

آری، جنبش سبز زنده و همچنان کابوس دیکتاتور و ماموران ش است


خامنه‌ای و گماشتگانش بارها تلاش کرده اند که جنبش سبز ملت ایران را تمام شده معرفی‌ کنند. این در حالیست که حکومت خامنه‌ای جو امنیتی و پلیسی‌ پس از کودتای انتخاباتی ۸۸ را همچنان حفظ کرده و نیروهای امنیتی خود را همواره در حال آماده باش نگاه داشته است. از به وجود آمدن هر گونه تجمع غیر حکومتی جلوگیری کرده و حتا تجمع اعتراضی جانبازان جنگ در رابطه با مسائل صنفی را هم تحمل نکرده است. نه تنها از راجع حصر خانگی رهبران جنبش سبز هراس داشته، بلکه حتا از برگزاری دادگاه برای این عزیزان نیز بیم داشته است. اینها همه نشان از وحشت حکومت از خیزش دوباره جنبش سبز و مملو شدن خیابان‌ها از ملت آزاده ایران دارد. این هراس را یکی‌ از سخنگویان " ولی‌ فقیه " در نماز جمعه تهران به وضوح اعلام کرد. [۱] آری، جنبش سبز زنده و همچنان کابوس دیکتاتور و ماموران ش است
.

torsdag 23. august 2012

سید علی‌، امشب تا صبح دعا کن !

سید علی‌، تو باید از اولین کسانی‌ باشی‌ که از خبر بستری شدن میر حسین در بیمارستان مطلع  شده‌ای. چرا که با آنکه هزاران ظلم و فشار را در این ۳ سال بر وی و همسرش و نزدیکانش وارد کرده ای، هرگز به نفعت نبوده است که جان او به خطر بیفتد و به مامورانت دستور داده بودی دائم تو را از وضعیت آنان آگاه نگاه دارند.  چون از خشم ملت و پیامد‌های غیر قابل پیشبینی‌ آن می‌‌هراسیدی، در غیر این صورت تا به حال بارها جان میر حسین را ستانده بودی، همانگونه که جان فرزند خواهرش را و دیگر فرزندان ملت ایران را بی‌ رحمانه ستاندی. امیدوار بودی که با حصر این عزیز و همسر آزاده اش و شیخ شجاع، به مرور زمان آبها از آسیاب بیفتد و خطری دیگر از جانب این عزیزان تو و حکومت دیکتاتوری تو را تهدید نکند. در این میان اما یک خطر همواره متوجه تو بوده است: پیش آمدن هر گونه اتفاق ناگواری برای هر کدام از عزیزان در حصر. آن اتفاق امروز افتاد و بنا بر گزارش رسانه‌‌ها میر حسین موسوی به بیمارستان منتقل شده است. [۱] امشب تا صبح دعا کن که به زودی میر حسین از بیمارستان بدون هیچ مشکل خاصی‌ مرخص شود. چرا که در غیر این صورت، و  اگر آن اتفاقی‌ که نباید، به وقوع بپوندد، تو می‌مانی و فوران خشم میلیون‌ها ایرانی 
!

fredag 17. august 2012

بالاترین گرامی‌


لطفا راهی‌ بیندیش ، کاربرانی که به دلیل تخلفات جدی حسابشان بسته میشود، بلافاصله با تهیه دعوتنامه جدید، با شناسه‌های جدید وارد و تخلفات خود را از سر میگیرند. لطفا چاره‌ای برای این مشکل بیندیش تا تشنج و درگیری و جنگ روانی‌ در بالاترین به حد اقل برسد.

torsdag 16. august 2012

سید علی‌ ! دیدار که سهل است، کنار زلزله زدگان اطراق هم که بکنی‌ ذره‌ای از فاجعه‌ مدیریتی ات کم نخواهد شد !


 بیش از ۲۰ سال است که به جای مقاوم سازی خانه‌های گلی این مردم، میلیارد میلیارد پول ملت زجر کشیده  ایران و نیروی هزاران متخصص ایرانی را مفت و مجانی‌ تقدیم حزب‌الله لبنان و بشار اسد و هر کس که پاچه خاری تو و حکومت ننگینت را کرده است کرده‌ای ! مدیرانی که بر صدا و سیما منسوب کرده‌ای حتا حاضر به اطلاع‌رسانی به موقع و موثر در مورد زلزله آذربایجان نبوده اند ! خودت و دولتت ذره‌ای تلاش واقعی‌ برای نجات هموطنان زیر آور مانده و یا بی‌ خانمان شده نکرده اید، و در کمال بی‌ شرمی در مسیر کمک‌های مردمی و خودجوش و نیروهای انسان دوست خارجی‌ سنگ اندازی کرده اید !  [۱] حال رفته‌ای به دیدار مناطق زلزله زده که چه را ثابت کنی‌؟ خودت را نشان دهی‌ و قیافه حق به جانب بگیری و اشک تمساح بریزی؟ تصور کرده‌ای مردم نمی‌دانند که مقصر اصلی‌ پیامد‌های فاجعه بار این زلزله نه چندان قوی تو هستی‌؟ سید علی‌ ! دیدار که سهل است، اگر در کنار زلزله زدگان چادر بزنی‌ و اطراق هم  بکنی‌، ذره‌ای از فاجعه‌ای که تو و گماشته گانت آفریده اید کم نخواهد شد !

tirsdag 14. august 2012

رشوه ای که شاه برای جدایی بحرین از ایران طلب کرد / سالگرد جدایی بحرین از ایران


منبع عکس

محمد قائد درباره قضیه جدایی بحرین از ایران نکات جالب توجهی را مطرح میکند [ ۱]. وی در این زمینه میگوید: در گير و دار بحث بر سر استقلال بحرین و معاوضۀ آن با سه جزیره در خليج فارس، شاه به علم مأموریت می دهد از سفير انگليس بخواهد برای وامی حدود صد ميليون ليره و با بهره‌ی کم از کویت مداخله کند. علم به سفير هشدار می دهد که «جز شاه و من کسی از قضيه‌ی وام از کویت خبر ندارد و این ارقام در هيچ یک از آمارهای رسمی وام‌های کشور مندرج نخواهد شد». محمد قائد درباه این اقدام محمدرضا پهلوی میگوید: «نام این کار شاه چیزی جز تقاضای رشوه نیست. همه ان طعن و لعن ها درباره رشوه گیری جکومت قاجار از شرکت ها و دولت های خارجی انگار باد هوا بود و گربه سرانجام روی چهار دست و پا فرود میاید. » تصمیم بی‌مقدمه و ناگهانی شاه دایر به‌دست برداشتن از حاکمیت ایران بر بحرین بدون مراجعه به آرای عمومی همه‌ی ایرانیان (از جمله اهالی بحرین) و بدون کسب مشورت از قوای مقننه و قضاییه و حتا وزارت امور خارجه و با تقاضای دریافت چنین رشوه هایی، انجام شد. در چنین شرایطی چگونه میتوان از جدایی بحرین از ایران، به عنوان یک خیانت یاد نکرد؟

[ ۱]
/ فقط احمقها نیستند که تعجب میکنند
 محمد قائد


mandag 13. august 2012

هنگامی که صدا و سیما مسئولیت پیامد‌های فاجعه بار زلزله را به درستی‌ متوجه خامنه‌ای می‌کند ! (+فیلم)

از ثانیه ۱۰ تا ثانیه ۳۰ ویدئو را دقت کنید
[۵]

 سید علی‌ تبریک ! باز هم فاجعه آفریدی ! نه، تصور نکن که زلزله آذربایجان شرقی‌ را کار تو می‌دانیم ! چرا که بر خلاف ادّعای کاسه لیسانت هیچ نیروی ماورا طبیعی را دارا نمی‌باشی. فقط یک انسانی‌، انسانی‌ سراسر کمبود و عقده و البته رذالت و قصاوت ! اما اینبار چه فاجعه‌ای آفریدی؟ زلزله‌ای که با تکنولوژی و علم امروزی می‌توانست کوچکترین صدمات انسانی‌ را در بر نداشته باشد، صدها هموطن آذری را کشته و یا زخمی کرد. بیش از ۲۰ سال است که قدرت مطلقه را قبضه کرده ای و میلیار‌ها دلار پول ملت زجر کشیده ایران را برای تبلیغات و محبوب کردن خود به حزب‌الله و بشار اسد و این و آن بخشیده ای، اما هیچ اقدام جدی برای مقاوم سازی خانه‌های این مردم انجام نداده‌ای !  بهترین متخصصین و ایرانیان وطنپرست را از سطوح مختلف مدیریت کشور حذف کرده ای، چرا که شرط تعیین کننده برای گرفتن پست، سرسپردگی و بردگی برای شخص " ولی‌ فقیه " است، نه دارا بودن تخصص و وجدان کاری و انسانی‌ ! نتیجه این سیاست فاجعه بار جنابعالی این است که میبینیم ! صدا و سیمای تحت فرمان تو حتا اطلاع‌رسانی موثر و به موقع انجام نمیدهد تا مردم عادی بر خلاف ارگانها و دستگاه‌های تحت مدیریت تو به کمک هموطنان خود بشتابند ! [۱]  رئیس دولت منسوب تو حتا برای حفظ ظاهر هم که شده حاضر به عقب انداختن سفر خود به عربستان نمی‌شود ! [۲] رئیس سازمان امداد و نجات هلال احمرت کمتر از ۲۴ ساعت پس از زلزله عملیات جستجو و نجات هموطنان زیر آوار مانده را پایان میدهد  [۳] و حتا اجازه ورود به امدادگران انساندوست خارجی‌ را هم نمیدهید ! [۴] سید علی‌، چه می‌توان گفت جز اینکه به تو برای این فجایع که تحت مدیریت و حکومت مطلقه تو انجام می‌گیرد، تبریک گفت ! چرا که حتا بدون تلاش تو و ماموران آدمکشت هم باعث  قتل   و کشته شدن ایرانیان میشوی، نه به جرم " اغتشاشات خیابانی "، بلکه فقط به جرم زندگی‌ کردن و نفس کشیدن تحت حکومت تو ! البته از حق نباید گذشت، صدای و سیمای تو فقط یک کار تحسین برانگیز را، عمدا یا سهواً انجام داد، و آن هم نشان دادن تصویر تو بر گوشه تصاویر خرابی‌‌ها و فجایع زلزله هنگام خوانده شدن متن خبر مربوط با دیدارت با اساتید دانشگاه‌ها !  بود.[۵] سید علی‌، تلفات و فجایع ناشی‌ از زلزله نیز به پرونده سیاه حکومت تو اضافه شد ! ننگ بر تو 

søndag 12. august 2012

این «صف» ها را هم ببینیم و به دوستانمان نشان دهیم / مردم فقط برای «مرغ» در صف نمی ایستند

عکس از جوان امروز

این «صف» ها را هم ببینیم و به دوستانمان نشان دهیم
!

مردم فقط برای «مرغ» در صف نمی ایستند. ناجوانمردانه با این مردم برخورد نکنیم ...

مردم برای انسانیت و کمک کردن هم «صف» می کشند. حتی برای کمک به زلزله زدگان با هزینه شخصی می شتابند.

ناجوانمردانه به برادران و خواهرانمان نتازیم ... فشار و سنگینی ظلم دولتمردان به اندازه کافی! بر سر مردم بار شده ... ما کمی منصف تر باشیم

نقل قول از دوستی‌ در فیسبوک

torsdag 9. august 2012

tirsdag 7. august 2012

پرونده نا‌داوری به دادگاه لاهه تقدیم شد


در پی‌ نا‌داوری که علیه سعید عبدولی كشتي گير تیم ملی‌ کشورمان در بازی‌های المپیک لندن انجام گرفت، " شاهزاده " اعلام کرد پرونده این نا‌داوری را به دادگاه لاهه تحویل داده است. ایشان در پاسخ به اینکه این نا‌داوری چه ربطی‌ به شما دارد، مگر شما وکیل ایشان هستید فرمودند: " من برای حمایت از سعید عبدولی شکایت نکردم، به خاطر خودم شکایت کردم ". و سپس در پی‌ سکوت خبرنگار ناشی‌ از شوک وارده پس از این پاسخ کوبنده ادامه دادند: " اگر این نا‌داوری انجام نمی‌شد و عبدولی مدال می‌آورد ، من می‌توانستم به بهانه این مدال بیانه صادر کنم و نام خود را در رسانه‌‌ها مطرح کنم. ظلم بزرگی‌ در حق من انجام شده است "
!

søndag 5. august 2012

اگر "شاهزاده" برای انقلاب مشروطیت ذره‌ای احترام قائل بود هرگز دیگر نام سلسه خاندان خود را به زبان نمی‌‌آورد !


مقدمه:  بسیاری از  ارجاعات این مطلب به خاطرات دکتر شاپور بختیار می‌باشد، دلیل آن نیز این است که آقای پهلوی و حامیان‌شان بسیاری از منتقدین سلسله پهلوی را " دشمن " می‌‌پندارند و سخنان آنان را از روی " غرض ورزی " و " کینه جویی " می‌‌دانند. دکتر بختیار جزو شخصیت‌هایی‌ است که این طیف ظاهراً قبول دارند و بارها ایشان را به درستی‌ فردی وطن پرست و با شرافت نامیده اند
.  
  رضا پهلوی بیانیه‌ای به مناسبت " جنبش مشروطیت " ( انقلاب مشروطیت )، صادر کرده است.  جالب است که قبل از هر چیز وی آغاز به مقدمه چینی‌ برای توجیه برقراری دیکتاتوری توسط پدر بزرگ خود می‌کند. فقر و بی‌سوادی و مشکلات دیگر را در آن زمان مطرح می‌کند، و از ظهور رضا شاه و  نظام آموزشی مدرن می‌گوید،  بدون  آنکه کلامی از دیکتاتوری و جنایاتی که پدر بزرگش انجام داد  به میان آورد. ایجاد دادگستری مدرن را می‌گوید، اما نامی‌ از " پزشک احمدی " که معلوم نیست بر اساس کدام قوانین " مدرنی‌ " مخالفان و منتقدین رضا شاه را  به قتل می‌ رساند به میان نمی‌‌آورد  ! [۱]  بر " رشد و توسعه اقتصادی " تاکید می‌کند، اما به فساد مالی‌ گسترده پدر بزرگ خود و  ۴۰ % نقدینگی کل کشور که  در حساب‌های شخصی‌ رضا شاه قرار گرفته بود کوچکترین اشاره‌ای نمیکند !  [۲]  ضعف شاهان قاجار در برابر قدرت‌های خارجی‌ را مطرح می‌کند، اما اشاره‌ای به نقش انگلیس در " آوردن و بردن " رضا شاه نمیکند. [ ۳] در بخش مربوط به دوران بعد از رضا شاه نیز بهتر است ایشان را به روایت دکتر شاپور بختیار از دوره محمد رضا شاه ارجاع دهیم.  این روایات را بخوانید تا اگر این سخنان را از روی ناا آگاهی‌ ابراز کرده اید، آگاه شوید، اگر هم دلیلی‌ دیگری داشت برای شما متاسفم که اینچنین به فهم و شعور مخاطبانتان توهین کردید ! دکتر بختیار در خاطرات خود می‌نویسد



زمانی که مصدق فهميد قصد پادشاه ايجاد آشوب و برهم زدن آرامش عمومی و فلج کردن دولت است، در روابط سياسی آن دو بی اعتمادی خانه کرد. میتوان گفت که هر پنج يا شش هفته يک بار شاه دست به اين قبيل کارها میزد، اين اخلالگریها گاه تا مرز کودتا هم جلو میرفت.
حادثهٌ اوائل ماه مارس را میتوان از اين مقوله شمرد. چند روزی قبل از نوروز،
اعليحضرت به طور خصوصی و محرمانه به مصدق و دکتر صديقی، وزير کشور، اظهار
داشت که قصد سفری به خارج از ايران دارد، هم برای معاينهٌ پزشکی و هم به منظور زيارت کربلا.
مصدق با اين سفر مخالفت کرد و تذکر داد که حضور شاه در آن لحظه در ايران
حياتی است ولی افزود البته اعليحضرت مختارند و شخص او اميدوار است که اگر ارادهٌ سفر فرمودند با شتاب هر چه بيشتر به مملکت باز گردند.
در روز موعود، به شورای وزيران اطلاع داده شد که برای توديع به حضور شاه
بروند. در آنجا متوجه شديم اگر چه هيئت دولت در مورد سفر پادشاه راز داری کامل به عمل آورده است ولی مزدوران و جيره خواران املاک پهلوی همه کاملاً در جريان امرند.
مصدق حدود يک ساعت در حضور اعليحضرت بود و زمانی که به ما پيوست حدود پنج هزار نفر کاخ را محاصره کرده بودند و قصد ترور نخستوزير را داشتند. بالأخره موفق شديم از درهای فرعی و دور از چشم محاصره کنندگان از کاخ
خارج شويم. ماشينهای پرچمدار رسمی را در محل رها کرديم و هر کدام با تاکسی خود را به مقصد رسانديم. اما اراذل و اوباش و « بیمخ »ها به خانهٌ مصدق حمله کردند و او ناگزير به مجلس پناهنده شد.
اگر نخواهيم بگوئيم که اين حوادث با موافقت صريح اعليحضرت طراحی شده بود،
بدون شک و ترديد میتوان گفت که اين نقشه با رضايت ايشان ريخته شده بود، يکی از دلائل هم اينکه ايشان بدون مقدمه از سفر منصرف شدند و دليل تغيير رأی را هم « ابراز احساسات خلقالساعهٌ مردم» اعلام کردند.
از اين تاريخ اعتماد ميان آن دو به کلی از ميان رفت." (کتاب یکرنگی، خاطرات دکتر شاپور بختیار، صفحه ۵۲ - ۵۳)


    وی در بخش دیگری از خاطرات خود در رابطه با استقلال فکری محمد رضا شاه و عدم تکیه و اعتماد وی به ملت خود می‌نویسد: " اين اشتباه اساسی بعدها بر خود پادشاه هم روشن
شد، زمانی فهميد بيگانگان او را رها کرده اند که ناگزير از کشوری به کشور ديگر پناه برد.
 اين جمله تلخ و در عين حال ساده لوحانه از خود اوست: " نمیفهمم چرا آمريکايیها با  من
چنين کردند، من که هميشه طبق خواست آنها عمل کرده بودم 
"
دکتر بختیار 
     در رابطه با سیاست‌های اقتصادی  فاجعه بار و فساد اداری در سیستم حکومتی شاه می‌نویسد
:
تغييراتی که به دست شاه انجام گرفت، در حقيقت ناچيز و غير مؤثر بود. چون او

به عمق مسائل نمیپرداخت، طبق رسم و عادت تمام همّش را صرف ظواهر میکرد.  پول بی حساب نفت چنان جاری بود که ديگر کسی نمیدانست با  دلارها چه بکند. چون نوکيسه گان ولخرجی میکردند تا ثروتشان را به رخ ديگران بکشند، مجتمعی عظيم ايجاد میکردند که تفريحگاه زمستانی شيوخ عرب شود، طيارهٌ کنکورد سفارش میدادند، نيروگاه اتمی میساختند، به کشورهايی پول وام میدادند که نامشان حتی برای منی که بسيار به جغرافی علاقمندم ناآشنا بود، برای ارتش موشک هارپون میخريدند، در حالی که در يک دوره رشد سريع جمعيت آجر به اندازٌ کافی در کشور وجود نداشت تا برای اين مردم خانه ساخته شود
.
در حقيقت اسباببازی میخريدند و پول از همان راهی که وارد ايران شده بود باز

خارج میشد و  مختصری از آن به صورت رشوه در جيب کارمندان و وزارء  باقی میماند

در کشوری که دچار همه نوع کمبود بود، چشم و همچشمی و خودنمائی رايج شده بود و اين آمد و رفت دلار خاصيتی نداشت جز بالا بردن مخارج زندگی... پادشاه میخواست به زنان حقوقی مساوی مردان بدهد، ولی از آنجا که مردان هم صاحب حقوقی نبودند اين تساوی در حد حرف و سخن باقی ماند. رأی زنان بيش از رأی مردان ارزش نداشت، يعنی هر گاه در صندوق باز میشد هميشه 99.1 %د آراء به نفع آن کسی که بايد در آن يافت میشد.

همين شعبده بازی در مورد حق زن برای قضاوت، برای وکيل شدن و برای وزير شدن نيز به چشم میخورد. ...

ظاهر فريبنده تقسيم اراضی نتوانست نتايج فاجعه بار آن را برای مدتی طولانی

بپوشاند. اجرای چنين طرحی احياناً ظرف 20 سال و فقط با توجه به تثبيت ميزان محصول و رعايت عدالت اجتماعی ميسر بود ولی نه به اين شتاب و آن هم تنها با اين هدف که بعد فرياد بر آورند: « انقلاب پيروز شد ». ما در پی انجام کارهای سهل بوديم، نه در فکر ساختن پی و پايه، در نتيجه همه چيز در يک چشم بر هم زدن در هم ريخت.

... به منظور افاده فروختن و افزودن به تعداد زمينداران، زمينها را به چنان قطعات

کوچکی تقسيم کردند که کمتر قطعه ای میتوانست نفعی به صاحبش برساند. روستائيان پس از يک يا دو سال شوق و شعف ناگزير زراعت را رها کردند و به شهرها روی آوردند.

جاذبه های زندگی شهری را هم نبايد از ياد برد، اختلاف سطح زندگی ميان يک نفر

روستائی و شهری روز به روز آشکارتر میشد. اگر برای ميزان معينی گندم آمريکائی

2000 دلار پرداخت میشد، زارع ايرانی در مقابل همان مقدار فقط 700 دلار به دست می آورد. ديگر کسی به صرافت کشاورزی نمیافتاد، به شهر میآمد و سيگارفروشی میکرد.

گله ای که خمينی به دنبال خود به راه انداخت بيشتر از همين کارگران جديد و بیريشه گرد آمده بود.

در آخرين سال سلطنت شاه، هزينهٌ واردات مواد غذائی ايران بالغ بر 8 ميليارد

دلار بود، در حاليکه در زمان مصدق ما گندم و جو و پنبه و برنج به کشورهای مختلف

منطقهٌ خليج فارس، از جمله به پاکستان و به عراق، صادر میکرديم. البته تعداد جمعيت بالا رفته بود اما پيشرفتهای صنعتی میتوانست اين ازدياد جمعيت را جبران کند.

ما سد ساختيم، شبکهٌ آبياری بنا کرديم، به کشاورزی مکانيزه روی آورديم ولی هيچ کدام از اين کارها را متناسب با نياز انجام نداديم و درآمد نفت ما، همانطور که قبلاً اشاره کردم، با خريد کنکورد و بر پا کردن مراکز عيش به هدر رفت.

در آغاز طرح اصلاحات ارضی توسط ممالک متحده آمريکا ديکته شد. بدزبانان

میگويند که هدف آن کشور پائين آوردن توليد کشاورزی در ايران بود، تا ما را برای گندم مان نيازمند به ديگران کند، تا کشورهای صنعتی بتوانند پولی را که با يک دست به ما می دهند با دست ديگر پس بگيرند.

در پایان باید خدمت آقای پهلوی عرض کرد:  اگر ذره‌ای برای مشروطیت قائل بودی، دیگر اسمی از شاهان پهلوی به زبان نمی‌آوردی و به هوادارانت میگفتی‌ دیگر به شما " شاهزاده " و " ولی‌ عهد " نگویند و کوچکترین علاقهٔ‌ای به برقراری دوباره " سلسله پهلوی " نشان نمیدادی ! چرا که شاهان پهلوی کسانی‌ بودند که بزرگترین صدمات را به اصول و روح آن انقلاب بزرگ که هدفی‌ جز پایان دادن به دیکتاتوری و حکومت فردی و بی‌ توجهی   به خواست و رضایت عموم ملت ایران نداشت وارد نمودند ! چرا که هم پدر بزرگ شما و هم پدر شما هر دو برقراری دوباره دیکتاتوری لجام گسیخته فردی و سرشار
از ظلم و جنایت و وابستگی به کشور‌های بیگانه را در پرونده خود به ثبت دارند.

[۱]
http://fa.wikipedia.org/wiki/احمد_احمدی_(پزشک)
 [۲]
دکتر عباس میلانی:

متاسفانه این مساله را رضا شاه داشت که از لحاظ مالی نادرستی های بسیار جدی ای داشت. به گفته ی خود دولت فروغی، که برگزیده و برگمارده رضا شاه بود، وقتی که رضا شاه رفت، ۴۰% کل نقدینگی مملکت در حساب های شخصی
خود او بود. / دقیقه ۴ ویدئو
[ ۳]

سفیر شاه در انگلیس: "شاه تصور نمیکرد ایرانی‌ بتواند سرنوشت ایران را تعیین بکند، چرا که در ۶ سالگی دیده بود انگلیسی‌ها پدرش را سر کار آوردند، در ۲۱
سالگی انگلیسی‌ها پدرش را برداشتند، و در ۱۹۵۳ انگلیس و آمریکا کودتا راه انداختند و او را از روم برگرداندند ایران

دلیل عدم برخورد با " قصاب نظام " : حکومت سید علی‌ نباید با برخورد با مرتضوی جنایتکاران دیگر حکومتی را دل‌سرد کند !



حقیقتی که سالهاست کارشناسان سیاسی و حتا مردم عادی بر آن تاکید کرده اند را یک عضو کمیسیون امنیتی مجلس خامنه‌ای ناخواسته تایید کرد: «برخورد با مرتضوی مدافعان آینده نظام را دچار تردید می‌کند.» [۱] ایشان درست می‌گوید ،
حکومت سید علی‌ نباید با برخورد با مرتضوی، جنایتکاری که دستپرورده و گماشته خود دستگاه جهنمی " ولایت فقیه " است جنایتکاران دیگر حکومتی را دل‌سرد کند
!

fredag 3. august 2012

شرف اصلاح‌طلبان " و " ننگ ولایتمداران " !

در روز‌های اخیر نام دو نفر در رسانه‌‌های فارسی بسیار به چشم می‌خورد: ابوالفضل قدیانی و سعید مرتضوی. ابوالفضل قدیانی کسی‌ است که شجاعانه شخص " ولی‌ فقیه " را بارها مورد انتقاد شدید قرار داده و او را به درستی‌ مسئول اصلی‌ بسیاری از فجایع و نابسامانی‌های موجود در سطح کشور و جامعه معرفی‌ کرده است. که البته پاسخ خود را هم با حکم زندان از سید علی‌ دریافت کرده و در روز‌های اخیر نیز در اوین مورد ضرب و شتم شدید ماموران وی قرار گرفته است. قدیانی فردیست که در میان بسیاری از اصلاح‌طلبان به سمبلی‌ از مقاومت تبدیل شده است و به شرافت و ایستادگی وی افتخار میکنند. اما سعید مرتضوی: شخصی‌ که هر گاه سخن از بسته شدن فلّه‌ای مطبوعات در دوره خاتمی، قتل زهرا کاظمی و جنایات کهریزک میرود، نام او نیز به میان میاید، و به عنوان یکی‌ از افراد کلیدی این فجایع مطرح میشود. این فرد آنچنان پرونده کثیفی دارد که حتا بسیاری از " ولایتمداران " نیز ننگشان میاید با او همدم شوند. و این در حالیست که بر کمتر کسی‌ پوشیده است که وی مانند تمام مسئولین حکومت خامنه‌ای به صورت مستقیم یا غیر مستقیم طبق دستورات و اوامر شخص سید علی‌ خامنه‌ای عمل کرده است. ننگی که دامنگیر سعید مرتضوی، این قصاب ولایتمدار خامنه‌ای شده است، دامنگیر کل حکومت فاسد خامنه‌ای است، همانگونه که شرافت قدیانی افتخار همه اصلاح‌طلبان واقعی‌ و حق‌طلب است، مانند موسوی، کروبی، رهنورد ، تاجزاده ، سحرخیز ، امین زاده ، میردامادی ، رمضان زاده و و و
... 

torsdag 2. august 2012

تازه این با حجاب مونه، بی‌ حجاب مون بود چیکار میکرد


منبع: فیسبوک
  برای بزرگتر شدن عکس روی تصویر کلیک کنید

مطمئن نیستم اگه حجاب اجباری نبود مریم طوسی عزیز بازم با حجاب می‌‌دوید یا نه. اما این شیردختر ایرانی‌ واقعا اعجوبه‌ایه !  در رشته‌ای که واسش این همه محدودیت در ایران برای زنان ایجاد شده، دونده‌های مطرح جهان اینطوری پشتش خاک میخورن
!

onsdag 1. august 2012

هنگامی که سید علی‌ همانند لاتهای محل نوچه‌هایش را برای ضرب و شتم قدیانی به سراغش می‌‌فرسد !


 واقعا که باید به حال سید علی‌ افسوس خورد. " رهبر مسلمین جهان " و " رهبر فرزانه انقلاب " کارش به جایی‌ رسیده است که به خاطر کینه‌ای که از ابوالفضل قدیانی به دل  گرفته است، مزدورانش را به سراغ این زندانی سیاسی می‌فرستد تا او را به اصطلاح " ادب " کنند ! [۱] غافل از اینکه نه قدیانی کسی‌ است که با این ضرب و شتم از سخنان حقی‌ که در دفاع از حقوق ملت ایران بیان کرده ابراز ندامت کند و نه حکومت فاسد خامنه‌ای دیگر میتواند با این وحشیگری‌ها کوچکترین ترسی‌ در دل معترضین ایجاد و خشم روز افزون مردم معترض را کنترل کند. چرا که زنان و مردان و پیران و جوانان ایران داغ همه نوع جنایتی بر بدنشان است و از زیر گرفته شدن توسط ماشین ماموران خامنه‌ای در خیابان، تا وحشیانه‌ترین جنایات این حکومت را در کهریزک ولی‌ فقیه با جسم و روح خود لمس کرده اند اما همچنان با کوچکترین جرقه ای، مانند تظاهرات مردم شریف نیشابور خشمشان فوران می‌کند و خواب از چشمان حکومتیان می‌رباید. این رفتار وحشیانه حکومت " ولی‌ فقیه " با ابوالفضل قدیانی که به او به درستی‌ می‌توان لقب " شرف اصلاح طلبان " را داد، فقط به فقط روند فروپاشی " نظام " را تسریع می‌کند. چرا که خشم مردم هر روز از جنایات و فجایع حکومت مطلقه سید علی‌ افزایش می‌یابد و دور نیست روزی که صبر ملت ایران به سر آید.  مردم ایران بارها ثابت کرده اند، آن روز سید علی‌ و مزدوران جنایت کار و مفتخور ش که سهل است، مزدوران تمام دیکتاتور‌های جهان هم حریفشان نخواهند شد
!