fredag 30. september 2011

آیا سرنوشت فاضل خداداد که سال ۷۴ قربانی زد و بند حکومتی شد دلیل عدم بازگشت محمود رضا خاوری به کشور است؟

فاضل خداداد


قابل توجه سایت‌های حکومتی: "بالاترین بر عکس شما و اربابانتان برای اقلیت‌های عقیدتی‌ ایران زمین هم احترام قائل است"


در پی‌ تصمیم مدیران بالاترین مبنی بر تغییر لوگوی سایت به مناسبت‌های مختلف، به مناسبت فرا رسیدن سال نو یهودی و در جهت احترام به هموطنان کلیمی، برای چند روزی لوگوی بالاترین با ستاره داودی جایگزین شد. در پی‌ این اقدام زیبا، انسانی‌ و ایران دوستانه، سایت‌های خبری حکومتی ایران که وظیفه‌ای جز حمایت از حکومت ظلم و ریا و جنایت بر عهده ندارند، بالاترین را به "بیرون زدن دم خروس" و "صهیونیست بودن" متهم کردند. نکته جالب توجه اینجاست که مدتی‌ پیش سایت بالاترین برای نشان دادن احترام به هموطنان مسلمان، به مناسبت عید فطر هم لوگوی خود را تغییر داده بود، که البته این سایت‌های حکومتی خودشان را به "ندیدن" زدند و نه آن زمان و نه در رابطه با لوگوی ستاره داودی، کوچکترین اشاره‌ای به احترام بالاترین به هموطنان مسلمان نکردند! حالا باید از این سایت‌های دروغپرداز پرسید: "دم خروس که بیرون زده است؟" با تبریک به بالاترین، مدیران و کاربران با مدارای این سایت که با تلاش خود برای احترام گذاردن به ادیان و عقاید مختلف ملت عزیز ایران، باعث دلگرمی‌ اقلیت‌های عقیدتی‌ تحت ستم کشورمان از یک سوی، و سوزش شدید سایت‌ها و مزدوران حکومتی از سوی دیگر میشوند. منتظر لوگوهای زیبای بالاترین به مناسبت روز‌های ملی‌ و همچنین برای هموطنان مسیحی‌، زرتشتی، بهائی، غیر مذهبی‌، و همینطور فعالین سیاسی، حقوق کودکان، زنان و کارگران هم هستیم. به امید ایرانی‌ آزاد، آباد و سرشار از عدالت و رفاه برای همه ایرانیان صلح جو با هر دین، عقیده و مرامی‌.

onsdag 28. september 2011

فرا رسیدن سال نو یهودی بر هموطنان کلیمی عزیز مبارک باد


روش هشانا یا روش‌هشنه (عبری: ראש השנה به معنای سرِ سال یا رأس‌السنه)، در روز اول و دوم ماه عبری تیشری واقع می‌شود و عیدی است که نمود شروع سال یهودی است.
این عید بنا به معانی مختلفی که به آن داده شده به نامهای روز داوری یا روز یادبود یا روز نواختن شوفار نیز معروف است.


تورات روش هشانا را با این نام معرفی می‌کند و آن را روز نخست از ماه هفتم تقویم توراتی می‌داند. نواختن شوفار امروزه هم مهم‌ترین مشخصه روش هشانا به شمار می‌رود.

  • یوم هادین: روز داوری

در این روز سرنوشت هر شخص تا پایان سال تعیین می‌شود.

  • یوم هزیکارون: روز یادبود

یادآوری نواختن شوفار و نیز کسانی که درگذشته‌اند و همچنین روز آفرینش جهان و آدم.
عید سال نو ابتدای ده روز توبه به شمار می‌آید. بنا به روایات یهودی این عید روز آفرینش حضرت آدم را خاطر نشان می‌کند، که در آن تقدیر هر موجودی در سال جدید تعیین می‌شود. مثل اینکه، بنا به تجسم تصویری شاعر، در این روز سرنوشت او در کتابی که در حضور پرودگار عالم داور تمام زمین گذاشته شده نوشته و مهر می‌شود. خداوند در این روز، زندگیِ سالِ جدیدِ جامعه و افراد را بر اساس اعمال سال گذشتهٔ آنها تعیین می‌نماید. از این رو برای کلیمیان، دو روز روش‌هشانا تعطیل کامل مقرر شده است و آنان با حضور در کنیساها و اجرای مراسم ویژه، سرنوشت نیک و سعادتمندانه را از خداوند تقاضا می‌کنند.
در شب این عید مرسوم است خوراک‌های مخصوصی که جنبه نمادین(از نظر معنای عبری) دارد می‌خورند.

  • عسل: طبق رسوم سیبی را درون عسل می‌زنند و این دعا را می‌خوانند

יהי רצון שתתחדש עלינו שנה טובה ומתוקה سال نو برای ما به خواست تو قرین آرامش باشد.



  • نان خالا: در اشکال مختلف و بخصوص شکل گرد و گاه به شکل نردبان، با این امید که نیایشها به کمک آن به آسمان برسد.
  • ماهی: به خاطر سرعتشان در تکثیر و تولید مثل. طبق رسم سر ماهی را می‌خورند تا همیشه در سر باشند و نه ته.
  • انار که طبق سنت یهودی ۶۱۳ دانه دارد درست به اندازه شمار بخش‌های تورات.

انار می‌خورند تا مثل دانه‌های انار، مملو از صواب باشند. (یعنی همواره برای اطاعت از احکام و اجرای اوامر الهی آماده باشند.)

  • مربا: مربای میوه‌های گوناگون را می‌چشند و می‌خورند به خاطر شیرینی آن و نیز بابت برکاتی که در نهاد میوه‌های متفاوت قرار دارد.

  • کدو: با خوردن کدو از درگاه خداوند خواستارند که اگر تقدیرِ بدی صادر شده، آنرا نابود کرده و شایستگی اعمال نیکِشان به درگاه خدا اعلام گردد.

  • لوبیا: لوبیا می‌خورند تا سعادت و موفقیت‌های‌شان افزایش یابند، تا همواره مشغول کارهای نیک باشند.

  • گوشت کله بره: گوشت کله بره می‌خورند تا بزرگ و سردار باشند و زیردست دشمنان و کافران نگردند و جان نثاریِ اسحق فرزند ابراهیم را بخاطر بیاورند.

  • چغندر: چغندر می‌خورند که دشمنان و همه بدخواهان پیروان مکتب توحید از این جهان معدوم گردند.

  • شُش (ریه): شش می‌خورند تا گناهان‌شان، مثل ریه (شش) سبک وزن باشند.
 منبع: ویکی پدیا





tirsdag 27. september 2011

بازخوانی سرنوشت دردناک یک دختر که در ۱۶ سالگی توسط حکومت ظلم و جنایت و قساوت به دار آویخته شد

مستندی از صدای آمریکا در مورد اعدام عاطفه رجبی

عاطفه رجبی سهاله (زاده ۱۳۶۶ مشهد - اعدام شده در ۲۵ مرداد ۱۳۸۳ نکا) دختر دانش آموز ۱۶ ساله‌ای بود که توسط دادگاه به داشتن جریجه دار کردن عفت عمومی متهم و توسط قاضی حاج رضایی (رییس دادگستری نکا) به اعدام محکوم شد. حکم اعدام او توسط دیوان عالی کشور در یک هفته تایید شد. قاضی حاج رضایی طناب دار را شخصاً به گردن وی انداخت و او را در میدان شهر نکا بدار آویخت. او برای اولین بار در سال ۱۳۸۰ توسط بسیج دستگیر و به جرم روابط نامشروع در سن ۱۳ سالگی به صد ضربه شلاق و زندان محکوم می‌شود زیرا قوانین ایران دختران بالای ۹ سال را بزرگسال می‌داند. پس از آنکه برای پنجمین بار توسط ستاد امر بمعروف دستگیر می‌شود، در دادگاه به تجاوز مکرر یکی از پرسنل سابق ۵۱ ساله سپاه به نام علی دارابی به وی در زندان بهشهر اشاره می‌کند. قاضی، علی دارابی را به شلاق و عاطفه را به اتهام جریحه دار کردن عفت عمومی به اعدام محکوم کرد.بنا به قوانین ایران درصورتیکه فردی پس از چهار بار زنا، مجدد مرتکب این اقدام شود به اعدام محکوم خواهد شد. این درحالی است که خود او در اعتراض به اولین محکومیتش نوشته‌است: «مدارک پزشکی [موجود] است که ثابت می‌کند عصب و روان ضعیفی دارم و در دقایقی از شبانه روز مختل المشاعر می‌شوم که هرگونه عمل مثبت یا منفی ممکن است از اینجانب بروز پیدا کند..... همه اهالی محل می‌دانند که ثبات روانی ندارم. آیا جنونی که بعضا ادواری است و اینجانبه را در بر می‌گیرد و در آن لحاظ مجنون می‌شوم نمی‌تواند مانع تصمیم گیری عقلانی ام باشد؟....علی هذا سابقه‌ام با توجه به ناقص بودن عقل و فکرم که از اینجانبه سوء استفاده شده خراب است. فقط می‌توانم ادعایم را با شهادت گواهان محلی و تست پزشکی قانونی ثابت کنم.»

قاضی با ارائه اسناد غیر واقعی به دیوان عالی کشور سن وی را ۲۲ سال اعلام می‌کند. بیانیه عفو بین‌الملل پیرامون اعدام کودکان در ایران اشاره‌ای به این مورد دارد و می‌نویسد:"اشتباه در سن عاطفه سهاله فقط پس از اعدام، موقعی که وسایل شخصی و وصیت‌نامه او را به خانواده‌اش تحویل دادند، برملا شد. شادی صدر، حقوق‌دان و مدافع حقوق بشر، شکایتی از سوی خانواده عاطفه سهاله علیه قاضی رضایی به خاطر اعدام نابجای او تقدیم کرده‌است. سه سال پس از واقعه، در مورد این شکایت هیچ تصمیمی صورت نگرفته‌است." تاکید همسایگان بر اختلالات روحی وی و عدم ثبت صورتجلسه دادگاه بیش از پیش اعدام وی را در هاله‌ای از ابهام فرو برد.اعدام وی جنجال برانگیزترین مورد اعدام کودکان در ایران بود.از جمله روزنامه‌های گاردین و ایندیپندنت با ارسال خبرنگاران خود اعدام وی را پوشش دادند. 
(منبع: ویکی پدیا)

søndag 25. september 2011

تصویر یک شریک جرم در دو جنایت: قتل ندا آقا سلطان و دروغ پردازی در رابطه با این جنایت

تصویر یک شریک جرم در دو جنایت: قتل ندا آقا سلطان و دروغ پردازی در رابطه با این جنایت

تصویر "مامور انگلیس" و ضارب ندا آقا سلطان که شجاعانه همچنان در محل مأموریت خود باقی‌ مانده است


نام: عباس 
 نام خانوادگی: کارگر جاوید
محل مأموریت: ایران، تهران
:محل عملیات
 محلهٔ امیر آباد تهران (خیابان کارگر شمالی، تقاطع خیابان شهید صالحی و کوچهٔ خسروی)
هدف عملیات: کشتن ندا آقا سلطان
نتیجه عملیات: ۱۰۰% موفقیت آمیز

lørdag 24. september 2011

آقای رضا پهلوی، بی‌ صبرانه منتظر بیانیه شما در ارتباط با ۱۶ آذر هستیم


    آقای پهلوی  شما به مناسبت‌های مختلف بیانیه صادر میکنید، ۲۲ بهمن، آغاز سال تحصیلی‌ و ... به عنوان یک هموطن شما، بسیار کنجکاوم که آیا در ارتباط با سالروز ۱۶ آذر، روز دانشجو هم بیانیه صادر خواهید کرد؟ روزی که نیروهای ارتش شاهنشاهی به اعتراضات مسالمت‌آمیز دانشجویان حمله کردند و ۳ تن از آنان را به قتل رساندند. یا همانند سالروز کودتای ۲۸ مرداد، آن روز هم با سکوت شما مواجه خواهد شد؟

onsdag 21. september 2011

آقای رضا پهلوی، هواداران شما اعدام زندانیان سیاسی توسط پدر شما را توجیه میکنند، نظر شما چیست؟


دکتر حسین فاطمی، وزیر امور خارجه دولت دکتر مصدق، اعدام:۱۹ آبان ۱۳۳۳
 اتهام: اقدام علیه سلطنت و اقدام برای برکناری شاه

 آقای رضا پهلوی، مدتی‌ است که به مناسبت ۲۸ مرداد بحث‌های فراوانی‌ در فضای مجازی در این رابطه و در کل در مورد دوران حکومت پدر شما مطرح شده است. در این بحث‌ها طبیعتاً به اعدام دکتر حسین فاطمی توسط حکومت پدر شما و دیگر اعدام‌های سیاسی بعد از آن، از جمله اعدام خسرو گلسرخی در اوائل دهه پنجاه نیز پرداخته شد. یک نکته قابل تامل در این تبادل نظرها این بود که هواداران شما یا به شدت از این اعدام‌ها دفاع میکردند، و یا با گفتن "مخالفان شاه گاندی نبودند" تیر باران زندانیان سیاسی را توجیه میکردند! غافل از اینکه با این استدلال، حکومت جنایتکار فعلی هم میتواند اعدام‌های سیاسی دوران خمینی و خامنه‌ای را توجیه کند، چرا که اکثریت بزرگی‌ از اعدام شدگان یا با گروه‌های مسلح مرتبط بودند و یا حامیان نظام دیکتاتوری شوروی سابق بودند، و در نتیجه "آنها هم گاندی نبودند"! آقای پهلوی، نظر صریح شما در این مورد چیست؟ آیا شما هم با این توجیهات هواداران خود موافقید؟ یا به عنوان یک مدافع حقوق بشر، اعدام زندانیان سیاسی بی‌ دفاع را توسط حکومت پدر خود، مانند هر نقض حقوق بشر دیگری محکوم می‌کنید؟

عدالت از نوع "عدل سید علی‌": دو "جاسوس آمریکایی‌" آزاد میشوند، اما دو کاندید ریاست جمهوری همچنان در حبس!



 حکومت خامنه‌ای دو شهروند آمریکایی‌ را که خود به آنان اتهام جاسوسی وارد کرده بود، دادگاهی کرده بود، اتهام جاسوسی را "ثابت" کرده بود و برایشان ۸ سال حکم زندان تعیین کرده بود را بعد از دو سال آزاد و به آنان اجازه خروج از کشور را میدهد! اما دو شهروند ایرانی‌ را که خود صلاحیت آنها را حتا در حد رئیس جمهور شدن تایید کرده بود، بدون برگزاری هر گونه دادگاه، بدون وارد بودن هر گونه اتهام و جرمی‌، بیش از ۲۰۰ روز است که حبس کرده است و به آنان حتا اجازه خارج شدن از خانه مسکونی خود را هم نمیدهد! چه میشود گفت جز اینکه: عدالت از نوع عدل سید علی‌!

عدالت در "حکومت عدل سید علی‌": مجازات و اعدام کنید، مگر آنکه وابسته به حکومت نباشد!



 رفتار دوگانه حکومت خامنه‌ای در رابطه با اعدام قاتل روح‌الله داداشی هم بر همگان عیان شد. در کشور ما صد‌ها و هزاران انسان به قتل رسیده اند، از اعدام زندانیان بی‌ دفاع سیاسی گرفته، تا قتل معترضان مسالمتجو در خیابان ها(معترضان به تقلب در انتخابات ۸۸)، تا قتل منتقدان سیاسی در خانه‌ها و محل کارشان(فروهر ها، مختاری، دکتر سامی و...)، تا قتل زندانیان بی‌ دفاع زیر شکنجه در زندانها(محسن روح الامینی، سهراب اعرابی و...)، تا قتل شهروندان بی‌ دفاع توسط وابستگان به حکومت(جلال‌الدین فارسی)، اما دریغ از اجرای کوچکترین مجازاتی علیه آمران و عاملان این جنایات! اما هنگامی که فردی مرتبط با حکومت نباشد، چه جرمی‌ انجام داده باشد و چه جرمی‌ انجام نداده باشد، به سختی مجازات و اعدام میشود. نتیجه منطقی‌ که میشود از این عملکرد "حکومت عدل سید علی‌" گرفت، چیزی جز این نمی‌تواند باشد: " مجازات  و اعدام  کنید، مگر آنکه وابسته به حکومت نباشد"!

mandag 19. september 2011

طرح تفکیک جنسیتی در سازمان مجاهدین خلق هم به اجرا در آمد!

طرح تفکیک جنسیتی در سازمان مجاهدین خلق هم به اجرا در آمد!

احمدی‌نژاد، بی‌ چشم و روترین سیاستمدار تاریخ ایران


søndag 18. september 2011

جناب ولی‌ مطلق! مسئولیت مطلق هم گردن خودته‌!

سید علی‌! یادته که وقتی‌ زمین و زمان احمدی‌نژاد رو به خاطر دروغ گویی و دزدی و سو مدیریت و بی‌ لیاقتی و ... لعنت میکردن، سخنرانی‌ کردی و صاف تو چش مردم نگاه کردی و گفتی‌ "نظر آقای احمدی‌نژاد از همه به من نزدیکتر است"؟ خوب حالا هم بعد از دزدی ۳ هزار میلیارد تومنی دولت منصوب خودت و همدستانش بیا و تو نماز جمعه هفته دیگه دوباره از این تحفت دفاع کن. مگه غیر از اینه که مسول اصلی‌ تمام دزدی‌ها و جنایات دولت و قوه قضائیه و نیروهای امنیتی خودت هستی‌؟ مگه غیر از اینه که قدرت مطلق و بی‌ چون و چرا مسئولیت مطلق و بی‌ برو برگرد رو هم به همراه داره؟ جناب ولی‌ مطلق فقیه!

fredag 16. september 2011

سید علی‌ بیچاره، بیا و یه بار دیگه "نزدیکی‌ افکار" احمدی‌نژاد رو به خودت ثابت کن


 سید علی‌ بیچاره یادته که وقتی‌ زمین و زمان احمدی‌نژاد رو به خاطر دروغ گویی و دزدی و سو مدیریت و بی‌ لیاقتی و ... لعنت میکردن، سخنرانی‌ کردی و به قول موسوی صاف تو چش مردم نگاه کردی و گفتی‌ "افکار آقای احمدی‌نژاد از همه به من نزدیکتر است"؟ خوب حالا هم بعد از دزدی ۳ هزار میلیارد تومنی دولت منصوب خودت و همدستانش بیا و تو نماز جمعه هفته دیگه دوباره از این تحفت دفاع کن. مگه غیر از اینه که مسول اصلی‌ تمام دزدی‌ها و جنایات دولت و قوه قضائیه و نیروهای امنیتی خودت هستی‌؟ مگه غیر از اینه که قدرت بی‌ چون و چرا مسئولیت بی‌ چون و چرا رو هم به همراه داره؟ جناب ولی‌ مطلق فقیه!

بسیجی‌ واقعی‌، دکتر مهدی خزعلی


برگرفته از وبلاگ به امید صبح لایق

http://www.omidesobh.blogfa.com 





onsdag 14. september 2011

خوش آمد به آقای پهلوی، سوالی از ایشان و یک آرزو برای آینده ایران



قبل از هر چیز امیدوارم طرفداران شما در بالاترین به حق آزادی بیان من احترام بگذارند و با رای‌های منفی‌ باعث سانسور شدن این چند خط نوشته نشوند، چرا که هیچ نکته توهین آمیزی در مطلب وجود ندارد و در کمال احترام سوال و نظرم را با شما در میان گذاشته‌ام.

 چند روزی است که خبر فعالتر شدن شما را در فضای مجازی، با ایجاد وبلاگ شخصی‌ و فعالیت در سایت بالاترین شنیده ام. گفته اید که علاقمند هستید تا هر چه بیشتر با هموطنان خود در ارتباط باشید. ضمن استقبال از این تلاش و خوش آمدگویی به شما، سوالی که ضمن مطالعه یکی‌ از مصاحبه‌های شما برایم پیش آمده را خدمتتان مطرح می‌کنم: شما در پاسخ به سوالی در مورد دیکتاتور بودن پدرتان فرمودید اگر خمینی و صدام را دیکتاتور بدانیم، پدر من را دیگر نمی‌توان دیکتاتور دانست.
آیا همچنان بر این نظر خود هستید و صرفاً چون پدر شما بسیار کمتر از خمینی و صدام جنایت کرد، پدرتان را دیکتاتور نمیدانید؟ اگر چنین است آیا نزدیکان اریش هونکر، دیکتاتور آلمان شرقی‌ سابق هم میتوانند بگویند "وقتی‌ هیتلر را دیکتاتور بدانیم، هونکر را دیگر نمی‌توان دیکتاتور دانست"؟ چرا که اریش هونکر و اشتاسی او هم بسیار کمتر از آدلف هیتلر و گشتاپو یش جنایت کردند. یا چرا راه دور برویم، آیا مجتبی‌ خامنه‌ای هم میتواند روزی ادعا کند که "اگر خمینی را دیکتاتور بدانیم، دیگر پدر من را نمی‌توان دیکتاتور نامید"؟ چرا که پدر او "فقط" چند صد نفر را کشته است و نسبت به هزاران نفری که با دستور خمینی اعدام شدند، "بسیار کمتر" جنایت کرده است.

آقای پهلوی مگر غیر از این است که کسی‌ که حکومت خود را با زور ارتش و نیروهای امنیتی و سرکوب و زندان و شکنجه و اعدام بر ملتش تحمیل می‌کند، یک دیکتاتور است، جدا از اینکه صد نفر را کشته باشد یا صد هزار نفر را؟ غیر از این است که حکومتی که بر یک ملت تحمیل شود، حتا اگر یک نفر را هم اعدام نکند، باز هم بنا به تعریف رایج سیاسی، آن حکومت و سردمدارانش دیکتاتور نامیده میشوند؟ که البته همانطور که میدانیم، پدر شما بسیار بیشتر از یک نفر را اعدام کرد، که معروفترین‌شان دکتر فاطمی و خسرو گلسرخی بودند.

در پایان اگر این پست کوتاه یک کاربر ساده بالاترین را دیدید، خوشحال میشوم پاسخ شما را بدانم. ولی‌ در هر صورت، آرزو می‌کنم در فردای برکناری حکومت دیکتاتوری حاکم بر کشورمان، یک بار برای همیشه یک دموکراسی بی‌ چون و چرا را بتوانیم برای ملت ایران و نسلهای آینده به ارمغان بیاوریم، و همه شهروندان و گروه‌های سیاسی دمکرات، از مشروطه خواه گرفته تا جمهوری خواه، و از لیبرال تا ایدئولوژی گرا، آزادانه بتوانند انتخاب کنند و انتخاب شوند و بسته به لیاقت، توانایی‌‌های شخصی‌ و مقبولیت مردمی به مقام و منصب و مسئولیت برسند، نه بر اساس ریشه خانوادگی، قومی یا عقیدتی‌. به امّید آن روز زودرس. پاینده باد ملت ایران
.

tirsdag 13. september 2011

نمونه‌ای از مردمی بودن دکتر مصدق و اعتقاد او به آزادی بیان


روز یازدهم ارديبهشت ماه مصدق به اداره کل تبلیغات وقت دستور داد هنگامی که در باره وی مطلبی از رادیو پخش میشود الفاظ جناب و القاب و عناوین را بکلی حذف کرده و از به کار بردن چنین کلماتی اکیدا خود داری شود. همان روز به شهربانی نیز دستور زیر را صادر نمود.
رئیس شهربانی کل کشور در جراید ایران هر آنچه راجع به شخص اینجانب نوشته می شود، هرچه نوشته باشد و هر کس که نوشته باشد، نباید مورد اعتراض و تعرض قرار گیرد. لیکن در سایر موارد بر وفق مقررات قانون عمل شود. به ماموران ذيربط دستور لازم در این باب صادر فرمائید که مزاحمتی برای اشخاص ایجاد نشود.(کتاب "دکتر محمد مصدق" / محمود ستایش / انتشارت البرز)

søndag 11. september 2011

نقطه مشترک بسیجیان خامنه‌ای و مجاهدین رجوی!




نقطه مشترک بسیجیان خامنه‌ای و مجاهدین رجوی:  "مزدور نامیدن مخالفانشان". بسیجیان خامنه‌ای مخالفانشان را "مزدور استکبار" می‌نامند، هر چند که خیلی‌ از این مخالفان از هر چه استکبار و استثمار و استعمار است بیزار باشند!



مجاهدین رجوی مخالفان خود را "مزدور رژیم" می‌نامند! هر چند که خیلی‌ از این مخالفان از هر چه ظلم و دیکتاتوری و جنایت این رژیم است بیزار و متنفر باشند!

torsdag 8. september 2011

هموطن‌ آذری حمایتت می‌کنیم / با هر زبان که هستیم، از هر قومی که هستیم، ما همه باهم هستیم


مردمی که روسها را از آذربایجان بیرون ریختند، مردمی که "فرقه" نوکر روسها را بیرون کردند مردمی که پایه گذار مشروطه در ایران شدند از پس این دیکتاتورها هم برمیآیند

برگرفته از 

نظر بینندگان برنامه افق در مورد ماندن سازمان مجاهدین خلق در فهرست گروه‌های تروریستی آمریکا: ۶۷% موافق و ۳۳% مخالف ماندن


برنامه افق صدای آمریکا در صفحه فیسبوک خود در رابطه با خروج یا عدم خروج سازمان مجاهدین خلق از لیست گروه‌های تروریستی وزارت خارجه آمریکا از بینندگان خود سوالی به این مضمون مطرح کرد: "آیا سازمان مجاهدین خلق ایران باید از فهرست سازمان های تروریستی وزارت خارجه آمریکا خارج شود؟"   با گذشت حدود یک هفته از این نظرسنجی، تعداد ۴۹۱۵ نفر(۶۷%) به ماندن این سازمان در لیست رای داده اند، و ۲۴۵۰ نفر(۳۳%) خواستار خروج این سازمان از لیست شده اند.

mandag 5. september 2011

چرا وقتی‌ حامیان دیکتاتوری و خشونت در یک جامعه دموکراتیک حق فعالیت ندارند، در فضای مجازی باید حق فعالیت آزادانه داشته باشند؟

 معروفترین شخصیتی که از طریق دموکراسی، با سو استفاده از دموکراسی و با توطئه
علیه نهاد‌های دموکراسی, دیکتاتوری لجام گسیخته خود و همفکرانش را بر یک کشور حاکم کرد

بزرگترین چالش جامعه و کشور ما در یک قرن اخیر چالش میان دموکراسی و دموکراسی خواهان از یک طرف، و دیکتاتوری و حامیانش از طرف دیگر بوده است. در صفوف حامیان دموکراسی، گروه‌های متفاوتی وجود داشته و همچنان وجود دارند، از مشروطه خواهان گرفته تا دینگرا‌ها و برخی‌ طیف‌های حامی‌ سوسیال دموکراسی. و در صفوف حامیان دیکتاتوری هم از سلطنت طلبان گرفته تا مذهبیون و کمونیست‌های طرفدار "دیکتاتوری پرولتاریا" را همچنان مشاهده می‌کنیم. همین صف بندی‌ها کماکان در میان ما ایرانیان وجود دارد، از جمله در فضای مجازی. سوالی که اینجا مطرح میشود این است که روزی که کشور استبداد زده ما به دموکراسی برسد و بتوانیم دموکراسی را در وطنمان نهادینه کنیم، آیا این دموکراسی شامل گروه‌های خشونت طلب که مانع‌ آزادی بیان و آزادی فعالیت سیاسی و مدنی دیگران هستند هم میشود؟ آیا این گروه‌های "دیکتاتور منش" میتوانند تحت لوای دموکراسی و با استفاده از حقوق دموکراتیک، در مسیر رشد و ترویج افکار دیکتاتوری خود، خواستار آزادی فعالیت علنی و تبلیغ برای شیوه‌های خشونت طلبانه خود بشوند؟ طبیعی و منطقی‌ است که پاسخ به این گروه‌ها نه خواهد بود، چرا که فعالیت آزادانه این گروه‌ها خطری برای دموکراسی و نهاد هایش خواهد بود. جهان هنوز چگونگی‌ به قدرت رسیدن آدولف هیتلر در آلمان را از طریق دموکراسی، با سو استفاده از دموکراسی و با توطئه علیه نهاد‌های دموکراسی را از یاد نبرده است...(1) با این توضیح چگونه است که افرادی که علناً از دیکتاتوری و حکومتی حمایت میکنند که به شدیدترین شکل دموکراسی و حقوق دموکراتیک مردم ایران را زیر پا له می‌کند، و یا حامیان گروه‌های به اصطلاح "اپوزیسیونی" که کوچکترین حق مخالفت و اظهار نظری علیه سازمان و رهبران خود برای دیگران قائل نیستند، آزادانه در رسانه‌‌ها و شبکه‌های اجتماعی مجازی فعالیت میکنند و با انواع طرفند‌های مخرّب، در فعالیت دموکراسی خواهان اخلال ایجاد میکنند؟ به نظر من این تناقضی است که باید برای همه ما و به ویژه مدیران رسانه‌‌ها و شبکه‌های مجازی قابل تامل باشد.     
(1) http://en.wikipedia.org/wiki/Adolf_Hitler#Reichstag_fire_and_March_elections

جنبش ملی‌ ایران و جنبش مدنی آذربایجان

در این دو سالی‌ که با شروع جنبش سبز ملت ایران برای دموکراسی در فضای مجازی فعال شدم بارها با هموطنانی برخورد کردم که بسیار اصرار بر "جنبش ملی‌ آذربایجان" دارند و یا اصطلاحاتی از این قبیل را در ارتباط با مشکلات و اعتراضات هموطنان آذری استفاده میکنند. برخی‌ از این هموطنان کار را تا آنجا پیش میبرند که حتا از استان آذربایجان هم با نام مجعول "آذربایجان ج.ن.وب.ی" یاد میکنند. باید خدمت این هموطنان عرض کنم که حتا من هم که سواد سیاسی و جغرافیایی آنچنانی‌ ندارم، این اصول ساده را میدانم که یک حرکت فقط وقتی‌ "ملی‌" هست که صحبت از یک کشور و ملت در میان باشد، و یا اینکه کشوری را از ملتی‌ به زور گرفته باشند و صحبت از یک ملت بدون کشور باشد.

در تمام نقشه‌های معتبر جهان هم هیچ محلی به نام "آذربایجان ج.ن.و.ب.ی" وجود ندارد. در مورد استان آذربایجان، و یا هر استان دیگر کشور ما، هیچ کدام از شرایط بالا وجود ندارد که هیچ، تازه کشور‌های شمالی ایران هم زمانی‌ استان‌هایی‌ از کشور ما بودند که به زور جنگ و خونریزی و نه به خواست مردم و اقوام آن مناطق توسط روسیه تزاری تصاحب شدند. پس لطفا در استفاده از این اصطلاحات دقت داشته باشیم. اگر هم این عده از هموطنان مسائل بالا را بهتر از من میدانند و به مفهوم این واژه ها تسلط دارند، و باز هم بر استفاده از این نوع اصطلاحات اصرار دارند، متاسفم که بگویم من به عنوان یک ایرانی (مانند خیلی‌ دیگر از هموطنان که هزینه‌های بسیاری برای کشورمان پرداخته اند) که از پدر بزرگم تا برادرم، شوهر خواهرم و پسر خاله مادرم(که مثل یک برادر بزرگتر دوستش داشتیم...) برای حفظ امنیت و یکپارچگی ایران زمین تا پای جانشان جنگیدند، مجبور به موضع گیری شدید خواهم شد.

 چرا که آن وقت این عده از هموطنان دانسته پا در مسیری میگذراند که روح تک تک ایرانیان جانباخته راه وطن، از جمله روح سرداران ملی‌ ستارخان و باقرخان را خواهند رنجاند. این عده با این شیوه‌شان فقط به وزارت اطلاعات ولی‌ وقیح و کیهان حسین بازجو کمک خواهند کرد تا در "تجزیه طلبانه" معرفی‌ کردن حرکت‌های مدنی هموطنان آذری کارشان آسانتر شود. ما فقط یک جنبش ملی‌ داریم و آن هم جنبش ملی‌ ایران برای رسیدن به دموکراسی و احقاق حقوق انسانی‌ همه اقشار و اقوام کشورمان، جدا از تعلق دینی، عقیدتی‌ و زبانی آنها خواهد بود. همه ایرانیان آزادیخواه، باید دست در دست برای رسیدن به این هدف یکصدا باشیم. پیش به سوی نجات دریاچه ارومیه و آغاز نجات ایران زمین. یاشاسین ایران.     

søndag 4. september 2011

آهای سید علی‌ شیاد باز هم صحبت از کشت و کشتار در کشور‌های دیگر میکنی‌؟

آهای سید علی‌ شیاد که صحبت از کشت و کشتار در کشور‌های دیگر میکنی‌، فکر کردی مردم تیراندازی سگان زنجیریت به دراویش بی‌ دفاع را نمی‌بینند؟ آهای صادق لاریجانی دروغگو، چند هموطن‌ بی‌ دفاع دیگر باید توسط مزدوران حکومت کشته شوند تا شمار کشته شدگان توسط حکومت از یک نفر تجاوز کند؟ اهای نیروی انتظامی ولی‌ وقیح، جوانان در مشهد را قبل از آب پاشیدن دستگیر میکنی‌، اما از تیر انداختن "لباس شخصیها" به طرف دراویش بی‌ آزار و بی‌ دفاع جلوگیری نمیکنی‌ که هیچ، حتا حمایتشان میکنی‌؟ ننگ و لعنت ابدی بر ولی‌ وقیح و مزدوران بی‌ وجدانش که از هیچ جنایتی علیه مردم بی‌ دفاع ایران کوتاهی‌ نمیکنند. مطمئن باشید با هر کدام از این جنایات فقط به خشم ملت ایران بر علیه حکومت جمزوری اعدامی میفزایید و گور خودتان را بیشتر میکنید. دور نیست روزی که برای تک تک این جنایات در دادگاه ملت ایران به محاکمه کشیده بشوید. مطمئن باشید دور نیست آن روز.